یحیی بن زیدیحیی پسر زید، نوه امام سجاد (علیهالسّلام) میباشد. مادرش ریطه دختر ابوهاشم نام داشت. بعد از سرکوب شدن قیام پدرش توسط بنیامیه، خود را از دیدگان مخفی ساخت تا به وصیت پدر درباره استمرار قیام و مبارزه عمل نماید. پدر وی، زید، برای جلوگیری از فشار ظلم و ستم به خاندان نبوت، کفر و الحاد امویان و برگرداندن خلافت به آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قیام نمود ولی در سال ۱۲۲ ه. ق توسط هشام خلیفه اموی سرکوب شد. ۱ - نوه امامزید بن علی (علیهالسّلام) چهار پسر به نامهای محمد، عیسی، حسین و یحیی [۱]
ابن طقطقی، شریف محمد، الاصیلی فی انساب الطالبیین، ص۲۳۷ -۲۳۸، تحقیق سید محمد الرجائی، قم، نشر مکتبة آیة الله العظمیالمرعشی النجفی، ۱۴۱۸هـ. ق.
داشت که یحیی از همسر اول او بود. در روز تولد او اختلاف است؛ اما بیشتر مورخان بر سن ۱۸ سالگی او به هنگام شهادت صحه میگذارند. [۲]
ابن عنبة، جمالالدین احمد، الراغب فی تشجیر عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب، ص۲۹۰، قم، حسنین، ۱۴۲۷هـ. ق.
بنابراین یحیی پسر زید بن علی بن حسین بن علی (علیهالسّلام) است که با یک واسطه به امام معصوم میرسد. مادرش "ریطه" همسر اول زید بن علی، دختر عبدالله بن محمد بن حنفیه بود که جده مادری او نیز "ریطه" نامیده میشد و از نسل عبدالمطلب بود.۲ - مقارن با حکومت دو خلیفه امویدوران زندگانی یحیی بن زید، مقارن با حکومت دو خلیفه اموی هشام بن عبدالملک و ولید بن یزید بود. زید بن علی (علیهالسّلام)، پدر یحیی، در دوران خلافت هشام به شهادت رسید، سپس یحیی جسد پدر را به خاک سپرد؛ اما قیام او در خراسان در منطهای به نام جوزجان [۸]
ابن طقطقی، شریف محمد، الاصیلی فی انساب الطالبیین، ص۲۳۷ -۲۳۸، تحقیق سید محمد الرجائی، قم، نشر مکتبة آیة الله العظمیالمرعشی النجفی، ۱۴۱۸هـ. ق.
چند سال پس از قیام پدرش اتفاق افتاد. در خصوص تعداد فرزندان او، نسلی از او باقی نماند؛ مگر دختری که کوچک بود و بعد از شهادت پدرش، رحلت نمود. [۹]
ابن عنبة، جمالالدین احمد، الراغب فی تشجیر عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب، ص۲۹۱، قم، حسنین، ۱۴۲۷هـ. ق.
۳ - قیام یحیی بن زیدپس از شهادت زید بن علی، اصحاب او از گرد یحیی، فرزندش، متفرق شدند [۱۰]
بلاذری، احمد بن یحیی بن جابر، انسابالاشراف، ص۱۳۷۹، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷هـ. ق، چاپ ۱، جزء سوم.
و تنها ده نفر از یاران پدرش در کنار او باقی ماندند. پس یحیی قصد خراسان نمود. او در آغاز به سمت مدائن رفت که در آن دوران شاهراه خراسان از راه عراق بود. این حادثه در حالی روی داد که یوسف بن عمر، حاکم کوفه و قاتل زید بن علی (علیهالسّلام) از جستجوی او دست کشیده بود؛ زیرا تا قبل از آن یوسف، گمان میبرد که یحیی بهسان پدر در خانه کوفیان مخفی شده است. [۱۴]
طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۱۰، ص۴۲۹۰، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، ۱۳۷۵، چاپ چهارم.
زمانی که یوسف بن عمر، از حرکت یحیی به سمت خراسان آگاهی یافت، این خبر را به هشام بن عبدالملک گزارش داد، پس هشام، دستور تعقیب او را به نصر بن سیار والی خراسان نوشت. [۱۵]
یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۹۹، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۸، چاپ ۸.
یحیی پس از مدتی به بلخ نزد "حویش بن عمرو" یا "حویش بن عبدالرحمن" رفت و نزد او ماند تا زمانی که هشام بن عبدالملک درگذشت و ولید بن یزید به خلافت رسید.۳.۱ - اسارت یحییزمانی که ولید بر سریر خلافت استقرار یافت، یوسف بن عمر حرکت یحیی بن زید را با منزلگاههایی که داشت برای نصر بن سیار مینوشت و کتباً دستور داد تا حویش را وادار نماید تا محل اختفای یحیی را فاش سازد و در این امر شدت عمل به کار برد. نصر نیز چنین کرد و حویش را ششصد تازیانه زد و سخت آزرد؛ اما او قسم یاد کرد که به خدا اگر یحیی زیر قدم من باشد من پای خود را از وی برنخواهم داشت هرچه از دستتان برمیآید در حق من دریغ مدارید؛ اما فرزند او، قریش، تاب دیدن شکنجه پدر را نیاورد و محل اختفای یحیی را به نصر گفت پس، عقیل بن معقل، حاکم بلخ، یحیی را بگرفت و نزد نصر برد. او نیز یحیی را به زنجیر کشید و جریان را به یوسف بن عمر گزارش کرد. مردی از آل لیث این شعرها را درباره آن روزگار یحیی میسراید: آیا خدا نمیبیند که شما چه میکنید در آن شامگاه که یحیی را به زنجیر کشیدهاند نمیبیند که قبیله لیث با چه زشتی خویشتن را مسخره قبایل ساختـــــــه است. [۳۴]
ابن طقطقی، شریف محمد، الاصیلی فی انساب الطالبیین، ص۲۳۷ -۲۳۸، تحقیق سید محمد الرجائی، قم، نشر مکتبة آیة الله العظمیالمرعشی النجفی، ۱۴۱۸هـ. ق.
ولید بن یزید، به نصر بن سیار دستور داد که یحیی را امان دهد و او و یارانش را نیز رها سازد. ۳.۲ - آزادی یحییهنگامیکه یحیی بن زید آزاد شد، دستور دادند تا زنجیر از گردنش بگشایند. این خبر به گوش شیعیان خراسان رسید، پس گروهی از ثروتمندان آنان به سراغ آهنگری رفتند که زنجیر از گردن و دست و پای یحیی گشوده بود تا آن زنجیر را از وی خریداری نمایند و آن را به قیمت گزافی خریدند. آنان حلقههای زنجیر را میان خویش قسمت نمودند و از آن حلقهها برای انگشتریهای خود نگین ساختند و بدین ترتیب از شخصیت یحیی تبرک جستند. ۳.۳ - سرآغاز قیامپس از آزادی یحیی، نصر بن سیار به او دو هزار درهم داد تا نزد ولید بن یزید، خلیفه وقت رود. پس او را به جانب سرخس روانه کرد و از حاکم آنجا خواست تا یحیی را به طوس بفرستد و در نامه دیگر به حسین بن زید یمنی، فرماندار طوس نگاشت تا یحیی را به ابرشهر (نیشابور) روانه سازد. عمرو بن زراره قسری والی ابرشهر او را به بیهق فرستاد. یحیی از بیم به خطر افتادن جانش از سوی یوسف بن عمر از ادامه سفر به سمت عراق خودداری نمود پس به سمت ابرشهر بازگشت و به نقلی با ۱۲۰ مرد جنگی و به قول دیگر با ۷۰ جنگجو، در مقابل عمرو بن زراره ایستاد و این سرآغاز قیام او بود. پس عمرو با ده هزار کس با او به نبرد پرداخت که در این نبرد نابرابر، یحیی پیروز میدان شد و عمرو بن زراره کشته شد و یحیی، سلاحشان را به غنیمت گرفت. ۳.۴ - شهادت یحییپس از این نبرد، یحیی به سوی هرات و از آنجا به سوی جوزجان عزیمت کرد، اما نصر بن سیار بیکار ننشت و سالم بن احوز (اعور) را به مقابله با وی فرستاد. در این زمان بود که عدهای از جوزجان، طالقان و فاریاب و بلخ به او ملحق شدند. او در جوزجان بر ضد ظلم و جوری که بر مردم آن دیار میرفت به پاخاست [۶۲]
مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین، تاریخ مسعودی، ج۲، ص۲۱۶، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی، ۱۳۶۵، چاپ سوم.
و سرانجام پس از سه روز نبرد میان سپاه او و مسلم بن احوز، در دهکدهای به نام "ارعونه" [۶۳]
مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین، تاریخ مسعودی، ج۲، ص۲۱۶، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی، ۱۳۶۵، چاپ سوم.
در عصر روز جمعه، [۶۴]
ابن عنبة، جمالالدین احمد، الراغب فی تشجیر عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب، ص۲۵۸، قم، حسنین، ۱۴۲۷هـ. ق.
عیسی، غلامی آزاد شده که به قبیله "غزه" بستگی داشت بر پیشانی یحیی تیری زد و او را از اسب فروانداخت و سورة بن محمد، امیر میمنه سپاه دشمن، سر از تن یحیی جدا نمود. اما یاران او تا آخرینشان، دست از نبرد برنداشتند تا همگی به شهادت رسیدند که این واقعه بنابر قول طبری در اواخر سال ۱۲۵ رخ داده است.۳.۵ - سر یحییپس از شهادت یحیی، سوره کندی، سر از تن او جدا نمود و آن را نزد ولید بن یزید فرستاد. [۶۷]
مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین، تاریخ مسعودی، ج۲، ص۲۱۶، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی، ۱۳۶۵، چاپ سوم.
پیکر بیسر او را نیز بر دروازه جوزجان آویختند [۶۸]
مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین، تاریخ مسعودی، ج۲، ص۲۱۶، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی، ۱۳۶۵، چاپ سوم.
و آنقدر در آنجا ماند تا آن که سیاهپوشان خراسان بر ضد بنیامیه به پاخاستند و ابومسلم خروج کرد و پیکر او را فرو آورد و با جماعت یاران خود به آن نماز خواند و در همان دهکده ارعونه به خاک سپرده شد؛ [۷۱]
مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین، تاریخ مسعودی، ج۲، ص۲۱۶، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی، ۱۳۶۵، چاپ سوم.
اما سر او از جوزجان برای نصر بن سیار فرستاده شد و نصر این سر را به دمشق برای ولید بن یزید فرستاد. ولید دستور داد آن را به مدینه نزد ریطه، مادر یحیی بن زید ببرند و چنین کردند. پس ریطه با دیدن سر چنین گفت: «او را مدت زیادی از من دور کردید و حال او را کشته به من هدیه میدهید، درود خداوند بر او و بر پدرانش باد از صبحگاهان و شبانگاهان». [۷۳]
آل طمعه، دکتر سید عبدالجواد، معالم انساب الطالبیین، ص۱۹۵، محقق: سلمان السیدهادی آل طعمه، قم، نشر آیة الله العظمیالمرعشی نجفی، ۱۴۲۲ هـ. ق.
۳.۶ - عزاداری بر یحییپس از آنان، مردم خراسان که از بیم بنیامیه رهایی یافته بودند، در همه جا هفت روز برای یحیی بن زید عزاداری نمودند و در آن سال هر چه پسر در خراسان زاده میشد، نامش را یحیی و یا زید میگذاردند. [۷۴]
مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین، تاریخ مسعودی، ج۲، ص۲۱۶، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی، ۱۳۶۵، چاپ سوم.
ابومسلم نیز با یافتن دیوان سپاهیان نصر بن سیار و نام آنان در دفتر دیوان که در قتل یحیی شرکت داشتند، همگی آنان را یافت و به قتل رسانید. وی تا آنجا که میتوانست یکی از دشمنان جنگی یحیی را نگذاشت جان بدر ببرد.۴ - منابع۱) یعقوبی، احمدبن واضح؛ تاریخ یعقوبی، تحقیق از عبدالامیر مهنا، بیروت، چ ۱، مؤسسه اعلمیمطبوعات، ۱۴۱۳ق. ۲) طبری، محمدبن جریر؛ تاریخ الامم والملوک، با تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، روائع التراث العربی، ج۷، ص۲۳۰. ۳) مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین؛ مروج الذهب، تحقیق از محمد الدین عبدالحمید، بیروت، دارالمعرفت، ۱۴۰۴ ق، چ ۳، ص۲۲۵. ۵ - پانویس۶ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «یحیی بن زید» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۴/۱۵. سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «یحیی بن زید» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۴/۱۵. ردههای این صفحه : امام زادگان | امویان | تاریخ خلفا | درگذشتگان سال 125 (قمری) | رجال | رهبران قیام | قیام های عصر معصومان | مقالات پژوهه
|